صدای ِ پای ِ غریبه چه آشنا آمد
بدون ِ یک خبر از قبل بی صدا آمد
شنیده ام که هوادارِ ِ غصه ها بودست
برای ِ دیدن ِ ما باز بی هوا آمد
اسیر ِعشق ِکسی بود و بی خبر از من
ز روزگار و ز عشق و ز خود رها آمد
به یاد عهد و وفایی که ساده با من بست
شکست عهد و وفا را چه بی وفا آمد
همیشه از من و احساس ِ من فراری بود
همان که پای پیاده به سوی ما آمد
نرفته از من و شهری که خاطراتش بود
به درد ِ تازه ای از عشق مبتلا آمد
یک عمر در عجبم او نرفته می آمد
یکی بگوید از این رفتن او
چرا آمد
بهمن13921 + نوشته شده در ۱۳۹۲/۱۱/۱۷ ساعت 23:43 توسط رضا | نقش حباب...
ادامه مطلبما را در سایت نقش حباب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nojavanlaw بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 1 دی 1401 ساعت: 3:12